Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرآنلاین»
2024-04-30@04:11:19 GMT

زبان مردم: «مرا به رسمیت بشناس»

تاریخ انتشار: ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۴۱۴۸۲

زبان مردم: «مرا به رسمیت بشناس»

پیش از این در نوشتاری تحت عنوان: حدِ مطلوب فرمانروایی و حکمرانی کجاست؟، از گذار جامعه از گفتمان «حاکمیت موسع» به«حاکمیت مضیق» سخن رانده شد و توضیح داده شد که پس از یک دهه از پیروزی انقلاب ۵۷، جامعه‌ی ایران به پرسشی اندیشید که باید آن را در همان اوان پیروزی حل و فصل می‌کرد. اما پرسش، هم‌چنان در حافظه‌ی سیاسی باقی مانده بود و بتدریج در ذهنیت سیاسی جوانه زد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

پرسش این بود که عرصه‌ی مطلوب حکمرانی کجاست؟ عرصه و گستره‌ی حاکمیت مطلوب را چگونه می‌توان ترسیم کرد؟

هم‌چنان که آمد، اینک ما با دو گرایش و دو گفتمان مواجه هستیم. گفتمان حاکمیت مسقر و موجود، که حکومت را موسع‌ می‌داند و می‌خواهد و گفتمان شایع و جاری در ذهنیت اجتماعی که حاکمیت را مضیق می‌داند و می‌خواهد. و دقیقا همین گسست و شکاف است که بحران‌هایی را ایجاد کرده است. در کنار چنین پرسشی نیز دغدغه‌ی دیگری جان گرفت و در محافل نخبگی مطرح شد و بتدریج همین دغدغه‌ در افت و خیزهای اجتماعی سربرآورد.

پرسش این بود که حاکمیت از جنس واگذاری است یا از جنس کارگزاری؟ در این قسمت این پرسش مورد واکاوای قرار می‌گیرد.


۱. آن‌چنان که برخی فیلسوفان سیاسی مانند «جین همپتن» آورده‌اند، حکومت‌ها در طول تاریخ از چهار منبع، مشروعیت خود را کسب کرده‌اند که عبارت است از:

-نظریه‌ی فرمانروایی الهی
-نظریه‌ی فرمانروایی فرودستی طبیعی
-نظریه‌ی نشأت گرفته از خیر و خوبی
-ظریه‌ی قردادگرایی اجتماعی مبتنی بر رضایت

اما پرسشی و بلکه مسئله‌ای در طول تاریخ وجود داشته که آیا انتقال حق اعمال کنترل به حکومت، برای همیشه و به نحو مطلق رخ می‌دهد و یا کسی که حق کنترل بر کنش‌هایش را به حکومت تفویض کرده است، می تواند در اعمال قدرت، مشارکت کند و یا به هر علتی، این حق را بازپس گیرد؟ برای پاسخ به این پرسش است که «جین همپتن»، در فلسفه‌ی سیاسی‌اش، دو گونه نظام فرمانروایی را از یک‌دیگر تفکیک می‌کند:

۱/۱. فرمانروایی از جنس «واگذاری»
۱/۲ -فرمانروایی از جنس «کارگزاری»

شکل اول؛ مردم از خود سلب مسئولیت کرده و قدرت را تماما و برای همیشه به دستگاه حاکمه واگذار می‌کنند. در این نوع حاکمیت، اطاعت از فرمانروا رکن اصلی محسوب می‌شود. حاکم، ارباب است و قدرت را به صورت همیشگی و مطلق در مالکیت خویش درمی‌آورد. در این نوع از فرمانروایی، ارباب فرمان می‌راند و رعیت، فرمان می‌برد و هر گونه نافرمانی و شورش علیه ارباب برای همیشه نامشروع است.

در شکل دوم، یعنی حاکمیت از جنس «کارگزاری»، مردم، قدرت را به حاکمان واگذار نمی‌کنند، بلکه آن را با شرایطی و برمبنای قرارداد مشارکت، به نحو موقت در اختیار آنان قرار می‌دهد و هر زمان که از حاکمان ناراضی شود، می‌تواند قدرت را مجددا پس بگیرد. در شکل دوم، حاکم، کارگزارٰ پیمانکار و مستخدم جامعه است تا بر اساس توافقات پیشینی و مشارکت مردم، وظایفی را که به او سپرده‌اند، انجام دهند.
«همپتن»، معتقد است هر دو صورت «واگذاری» و «کارگزاری» ذیل نظریه‌ی قرادادگرایی اجتماعی قرار می‌گیرد. هم‌چنین، هابز را پایه‌گذار اعطای قدرت از سوی مردم به هیئت حاکمه به نحو رضایت‌مندانه و اما از نوع «واگذاری» معرفی می‌کند. در مقابل، «لاک» را مشهورترین مدافع سنتی «قرارداد اجتماعی کارگزاری» می‌داند.

۲.«قرارداد اجتماعی واگذاری» و «قرارداد اجتماعی کارگزاری»، هر دو با رضایت مردم و قرداد اجتماعی شکل می‌گیرند اما تفاوت‌شان در این است که در «قرارداد اجتماعی واگذاری»، پس از این که قدرت به حاکمان انتقال یافت، مردم صرفا باید اطاعت کنند و نقش آن‌ها در حاکمیت به کلی نادیده انگاشته می‌شود.

اما وقتی حاکمیت از جنس کارگزای باشد، می توان از حکومت مسئولیت و پاسخگویی خواست و حاکمان ملزم هستند آن چه را مردم می خواهند انجام دهند. زیرا مردم صاحبان اصلی قدرت هستند. هیچ معماری نمی تواند تکه زمین کسی را که برای ساخت واحد مسکونی قبول کرده است، به رای و نظر خودش آن را بسازد. بلکه این صاحب زمین است که می تواند بگوید چگونه به ساختمانی و با چه جزییات و نقشه‌ای نیاز دارد. پیمانکار و مجری، در این جا صرفا نقش مشاور و اجرای خواسته‌ی کارفرما را بازی می‌کند. مجری، همان را می‌سازد که صاحب زمین از او خواسته است.

اما آن هنگام که حاکمیت از جنس واگذاری باشد، سه اتفاق مهم رخ خواهد داد:

اولا؛ حاکمیت، مطلقا تن به پاسخگویی در برابر رفتارها، تصمیمات و سیاست‌هایش‌ نمی‌دهد.
ثانیا، سیاست‌ها و تصمیمات‌اش را بی‌توجه به خواست عمومی و حتی علی‌رغم مخالفت عامه‌ی مردم، پیش خواهد برد و ارزش رای و نظر مردم سقوط خواهد کرد.
ثالثا، انتظار حاکمان از مردم جز پیروی، اطاعت و فرمانبری نخواهد بود.

۳. گرچه دوگانه‌ی «واگذاری» و «کارگزاری» در ساختار سیاسی و حقوقی در ایران، به نحو هم‌زمان تعبیه شده است. یعنی ساختار حقوق اساسی مستعد دو خوانش متعارض واگذاری و کارگزاری است. اما آن چه در عمل در ساخت سیاسی رخ داد، نظام حکمرانی به شیوه‌ی «حاکمیت واگذاری» بود. افت و خیزهای سیاسی سال های ابتدایی بعد از پیروزی و بحران جنگ، اساسا فرصت بروز چالش را در این زمینه منتفی کرد و جامعه نیز کم و بیش و بعضا در سکوتی رضایت‌آمیز چنین خوانشی را از قانون اساسی پذیرفت. از این رو در دهه‌ی اول انقلاب، نوعی همسویی میان حاکمیت و جامعه وجود داشت. از این رو در دهه‌ی اول انقلاب، نوعی همسویی (شکننده)، میان حاکمیت و جامعه شکل گرفته بود.

پس از پایان جنگ و شروع فصل جدیدی از حاکمیت، بتدریج چالش آغاز گردید.

الف) ابتدا چالش اصلی بر سر نقش مردم در سیاست‌گزاری‌ها و تصمیمات حکومت بود که دهه‌ی ۷۰ را به خود اختصاص داد.
ب) سپس، چالش در باب مسئولیت‌پذیری حاکمیت و حاکمان در برابر رفتارهای حاکمیتی و نتایج و عواقب تصمیمات بود.
ج) در آخر، چالش بر سر نقش مردم در انتخاب اربابان قدرت بود که از بتدریج از سالهای ۸۲ آغاز شد و در سال ۸۸ به اوج بحرانی خود رسید.

هم اکنون صحنه‌ی سیاسی در ایران در گیرودار سه بحران بزرگ است. تجمع و انباشتی از مسئله‌های حل ناشده که کار را بر حاکمیت و بر جامعه سخت و تنگ کرده است. سه بحرانی که از سه چالش پیش‌گفته برمی‌خیزد عبارت است از:
۱-بحران بی‌توجهی حاکمیت به خواست و رضایت عامه‌ی مردم در سیاست‌ها و تصمیمات، بحران عدم‌پاسخگویی
۲-بحران نقش مردم در انتخاب حاکمان.
۳-بحران حق شهروندی و اطاعت‌گریزی جامعه

پارادایم شیفت سیاسی جامعه از «حاکمیت واگذاری» به «حاکمیت کارگزاری»، که آرام‌آرام از دهه ۷۰ شروع شده بود، در سال ۸۸ به صورت واضح و شفاف رخ نمود و گذار از مرحله‌ای به مرحله‌ی دیگر را با صدای بلند اعلام کرد. صدایی که هنوز گوش‌های سنگین حاکمیت آن را نشنیده است. چنین وضعیتی است که به تقابل و صف‌آرایی اردگاه «واگذاری» در مقابل اردوگاه «کارگزاری»، منجر شده و سیستم را عملا به بن‌بست کشانده است.

اکنون نزاع اصلی بر سر دو مفهوم «کارفرما» و«پیمانکار» است. حاکمیت، خودش را «کارفرما» و مردم را «پیمانکار» می‌داند و متقابلا، جامعه از خودش تصویر کارفرما دارد، و حکومت را «پیمانکار» می‌داند.

خواست جامعه و انتظار اجتماعی از حاکمیت که در لایه‌های پنهان و زیرین اعتراضات و جنبش‌ها در جریان است، در یک جمله قابل صورت‌بندی است. وآن چیزی نیست جز این که جامعه با زبان تنش‌آلود به حاکمیت می‌گوید:
«مرا به رسمیت بشناس».

*جامعه شناس

بیشتر بخوانید:

فرهنگ حکمرانی؛ از «دست‌گیری» تا «دستگیری»
چرا نشانه‌های اجتماعی را جدی نمی‌گیریم؟
سکوت، امید نیست

۲۱۶۲۱۶

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1867171

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: مردم سالاری توسعه پایدار حکمرانی تاریخ انقلاب انقلاب اسلامی ایران قرارداد اجتماعی حاکمیت از جنس ی اجتماعی ی حاکمیت نظریه ی ی سیاسی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۴۱۴۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ارتباط سازمان تامین اجتماعی با اصناف دوسویه بوده است

مدیرکل تامین اجتماعی استان ایلام گفت: ارتباط سازمان تامین اجتماعی با اصناف و بازاریان در راستای بیمه جامعه هدف اصناف، دوسویه بوده است.

به گزارش خبرگزاری ایمنا از ایلام، علی اشرف تابانی امروز _یکشنبه نهم اردیبهشت‌_ در نشست اعضای کمیته برنامه‌ریزی دوره‌های یادگیری (دیتا) که با هیئت رئیسه اتاق اصناف استان ایلام برگزار شد، اظهار کرد: ارتباط سازمان تأمین اجتماعی با اصناف و بازاریان در راستای بیمه جامعه هدف اصناف دوسویه بوده است.

وی با بیان اینکه انتظار سازمان تأمین اجتماعی از اصناف پرداخت به موقع حق بیمه اعضا و کارکنان است، افزود: اصناف با برنامه‌ریزی منسجم و آموزش زیر مجموعه‌های خود می‌تواند به خیلی از مشکلات حوزه غلبه کند.

مدیرکل تأمین اجتماعی استان ایلام با اشاره به آموزش جامعه هدف سازمان تأمین اجتماعی برای بهبود وضعیت مزایا، حق و حقوق آینده کاری خود، خاطرنشان کرد: پرداخت به موقع حق بیمه صنوف می‌تواند در رفع مشکلات در حوزه بیمه‌ای راهگشا باشد.

اشرف تابانی با اشاره به جایگاه آموزش و آگاهی‌بخشی نسبت به جامعه هدف، گفت: در طرح فراگیر کسی که ارتباط کار فرمایی ندارد می‌تواند نسبت به بیمه خود اقدام کند.

وی با بیان اینکه نرخ و مبالغ و تعهدات تأمین اجتماعی در طرح بیمه اصناف مشخص شده است، ادامه داد: در راستای سیاست‌های کلی نظام و شعار رهبر انقلاب اسلامی و حمایت از تولید، تأمین اجتماعی نسبت به برگزاری نشست‌ها و کارگاه‌های آموزشی اقدام می‌کند.

کد خبر 748837

دیگر خبرها

  • کارفرمایان باید حقوق و عزت کارگر را رعایت کنند
  • نیازمند تقویت اقناع در دولت هستیم
  • بیش از ۲۶ هزار شغل در استان بوشهر ایجاد شد+ تصویر
  • ارتباط سازمان تامین اجتماعی با اصناف دوسویه بوده است
  • شوراها بی‌واسطه‌ترین حلقه ارتباطی مردم و حاکمیت هستند
  • برپایی ایستگاه سلامت در سیب و سوران
  • سکوت جامعه آرامش قبل از طوفان است /حکومت پس از جنبش مهسا به رویه سابق برگشت / زندگی گراها فاقد توانمندی برای ایجاد سامانه های جدید قدرت هستند
  • دغدغه کارگران روی میز مسئولان
  • واگذاری زمین نباید به برخی خوش‌نشین‌ها انجام شود
  • هروی: حاکمیت باید در انتخابات ۱۴۰۴ اندکی نرمش نشان دهد /برای حل مشکلات اقتصادی، درهای کشور برای تعامل با بیرون باز شود